به چه مشغول کنم دیده و دل را که مدام - صائب تبریزی

تک بیتی و دو بیتی های زیبا

شب فراق که داند که تا سحر چند است
مگر کسی که به زندان عشق در بند است

سعدی

***

راه پنهانی میخانه نداند همه کس
جزمن و زاهد و شیخ و دو سه رسوای دگر

فرهنگ شیرازی

***

باز آی که تا به خود نیازم بینی 

در عشـق دو چیز اسـت که پایانـش نیسـت

آن غنچه که نشکفت به گلشـن، شـب ماسـت
کامی که روا نمی شود، مطلـب ماسـت

در عشـق دو چیز اسـت که پایانـش نیسـت:
اوّل، سـرِ زلـفِ یار و آخر شبِ ماست ...


"حزین لاهیجی"

طواف کعبه دل کن اگر دلی داری

طواف کعبه ی دل کن اگر دلی داری
دل است کعبه ی معنی تو گل چه پنداری

طواف کعبه ی صورت حقت بدان فرمود
که تا بواسطه ی آن دلی به دست آری ...


ﻣﻮﻻﻧﺎ

گفتم: عقلم!؟، گفت که حیران من است - عبید زاکانی

گفتم: عقلم!؟، گفت که حیران من است
گفتم: جانم!؟، گفت که قربان من است

گفتم که دلم!؟ گفت که آن دیوانه
در سلسله‌ی زلفِ پریشان من است...

تک بیتی ، دو بیتی ، رباعی ناب

دل من ز بیقراری چو سخن به یار گویم

نگذاردم که حال دل بیقرار گویم

شنود اگر غم من نه غمین نه شاد گردد 

با یار به بوستان شدم رهگذری - فخر الدین عراقی

با یار به بوستان شدم رهگذری
کردم نظری سوی گل از بی نظری

آمد برِ من نگار و در گوشم گفت:
"رخسار من اینجا و تو در گل نگری؟"

تا قبله ی ابروی تو ای یار کج است - فروغی بسطامی

تا قبله ی ابروی تو ای یار کج است
محراب دل و قبله ی احرار کج است

ما جانب قبله ی دگر رو نکنیم
آن قبله مراست، گر چه بسیار کج است ...