زندگی؛ شعری‌ست ناب، چون سروده های عاشقانه‌ی سعدی و غزلیات دلنشین مولانا

زندگی؛ شعری‌ست ناب، چون سروده های عاشقانه‌ی سعدی و غزلیات دلنشین مولانا

صفحه شعر و ادبیات، برگزیده ناب ترین شعرهای شعرای ایرانی
زندگی؛ شعری‌ست ناب، چون سروده های عاشقانه‌ی سعدی و غزلیات دلنشین مولانا

زندگی؛ شعری‌ست ناب، چون سروده های عاشقانه‌ی سعدی و غزلیات دلنشین مولانا

صفحه شعر و ادبیات، برگزیده ناب ترین شعرهای شعرای ایرانی

روزه‌داران را هلال عید ابروی شماست - اوحدی مراغه ‌ای

روزه‌داران را هلال عید ابروی شماست

شب نشینان را چراغ از پرتو روی شماست


ماه زنگی نسبت رومی رخ شاهی نسب

بنده‌ی آن چشم ترک و زلف هندوی شماست


مشک چینی را ز غیرت بر نمی‌آید نفس

زآن دم عنبر، که در دام دو گیسوی شماست؟


این که می‌آید دم صبحست یا باد ختن؟

یا نسیم روضه‌ی فردوس؟ یا بوی شماست؟


از بهشت ار شاهدی خیزد شما خواهید بود

در جهان ار جنتی باشد سر کوی شماست


سوختیم از مهرتان، هم سایه‌ای می‌افگنید

کاندراین همسایه میل خاطری سوی شماست


حال محنتهای من محتاج پرسیدن نبود

محنت ما را، که خواهد بودن، از خوی شماست


تا ز دست آن سر زلف چو چوگان زخم خورد

این دل آشفته سرگردان تراز گوی شماست


بر دو رویم سال و مه این اشک خون رفتن روان

از دو رویی کردن دلهای چون روی شماست


گر کشیدم در کنار، از لاغری نتوان شناخت

کین تن باریک من، یا حلقهٔ موی شماست


اوحدی را دل ز سنگ انداز دوری خسته شد

باز پرسیدش، که آن مسکین دعاگوی شماست


اوحدی 

دلبرا، در دل سخت تو وفا نیست چرا؟ - اوحدی مراغه‌ای



دلبرا، در دل سخت تو وفا نیست چرا؟

کافران را دل نرمست و ترا نیست چرا؟


بر درت سگ وطنی دارد و ما را نه، که چه؟

به سگانت نظری هست و بمانیست چرا؟


هر که قتلی بکند کشته بهایی بدهد

تو مرا کشتی و امید بها نیست چرا؟


خون من ریزی و چشم تو روا می‌دارد

بوسه‌ای خواهم و گویی که: روانیست، چرا؟


شهریان را به غریبان نظری باشد و من

دیدم این قاعده در شهر شما نیست، چرا؟ 

ادامه مطلب ...