زندگی؛ شعری‌ست ناب، چون سروده های عاشقانه‌ی سعدی و غزلیات دلنشین مولانا

زندگی؛ شعری‌ست ناب، چون سروده های عاشقانه‌ی سعدی و غزلیات دلنشین مولانا

صفحه شعر و ادبیات، برگزیده ناب ترین شعرهای شعرای ایرانی
زندگی؛ شعری‌ست ناب، چون سروده های عاشقانه‌ی سعدی و غزلیات دلنشین مولانا

زندگی؛ شعری‌ست ناب، چون سروده های عاشقانه‌ی سعدی و غزلیات دلنشین مولانا

صفحه شعر و ادبیات، برگزیده ناب ترین شعرهای شعرای ایرانی

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را - حافظ

غزل حافظ شیرازی: 


من از آن حسن روزافزون که یوسف داشت دانستم

 که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را:



اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را

به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را


بده ساقی می باقی که در جنت نخواهی یافت

کنار آب رکن آباد و گلگشت مصلا را 

ادامه مطلب ...

منسوخ شد مروت و معدوم شد وفا


منسوخ شد مروت و معدوم شد وفا

وز هر دو نام ماند چو سیمرغ و کیمیا


شد راستی خیانت و شد زیرکی سفه

شد دوستی عداوت و شد مردمی جفا


گشته‌ست باشگونه همه رسمهای خلق

زین عالم نبهره و گردون بی‌وفا


هر عاقلی به زاویه‌ای مانده ممتحن  ادامه مطلب ...

ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما - مولانا



ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما

افتاده در غرقابه‌ای تا خود که داند آشنا


گر سیل عالم پر شود هر موج چون اشتر شود

مرغان آبی را چه غم تا غم خورد مرغ هوا


ما رخ ز شُکر افروخته با موج و بحر آموخته

زآن سان که ماهی را بود،  دریا و طوفان جان فزا  ادامه مطلب ...

ای چشمۀ زلال الهی ظهور کن


تاج امامت است به روی سر شما


خیل ملائک‌اند به دور و بر شما




ای چشمۀ زلال الهی ظهور کن


ماتشنه ایم، تشنه لب کوثر شما



فرموده‌ای که الگوی من مادر من است


با این حساب فاطمه شد رهبر شما  ادامه مطلب ...

صورتگر نقّاشـم هر لحظه بـُتـی سازم - مولانا



صورتگر نقّاشـم، هر لحظه بـُتـی سازم
وآنگه همــه بت‌ها را، در پـیـش تو بگدازم

صد نقش برانگیزم، با روح درآمیزم
چـون نقش تو را بیـنم، در آتشش اندازم

تو سـاقی خمّـاری، یا دشمـن هُشـیاری؟!
یا آنک کنی ویران، هر خانه که می سازم

جـان ریختـه شد بر تو، آمیختـه شد با تو
چون بوی تو دارد جـان، جـان را هـِلِه بنوازم

هر خـون که ز من روید، با خاک تو می گوید
با مهـر تو همـرنگم، با عشق تو هنـبـازم

در خانه آب و گِـل، بی‌توسـت خـراب ایـن دل
یا خانه درآ جانا! یا خانه بپـردازم



"مولانا"

کس زبان چشم خوبان را نمی داند چو ما - صائب تبریزی



چهره از عشق جوانان ارغوانی کرده ایم

شوخ چشمی بین! که در پیری جوانی کرده ایم


کَس زبان چشم خوبان را نمی داند چو ما

روزگاری این غزالان را شبانی کرده ایم


صد قدم پیش است از ما خاک ره در اعتبار 

ادامه مطلب ...