ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
تو امیر ملک حسنی؛ شعر زیبای سعدی شیرازی:
دل هر که صید کردی نکشد سر از کمندت
نه دگر امید دارد که رها شود ز بندت
به خدا که پرده از روی چو آتشت برافکن!
که به اتفاق بینی دل عالمی سپندت
نه چمن شکوفهای رست چو روی دلستانت
نه صبا صنوبری یافت چو قامت بلندت ادامه مطلب ...
شعر همه عمر برندارم، سر از این خمار مستی؛ سعدی
همه عمر برندارم، سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم، که تو در دلم نشستی
تو نه مثل آفتابی، که حضور و غیبت افتد
دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی
چه حکایت از فراقت، که نداشتم ولیکن
تو چو روی باز کردی، درِ ماجرا ببستی ادامه مطلب ...
صد بار بگفتم به غلامان درت
تا آینه دیگر نگذارند برت
ترسم که ببینی رخ همچون قمرت
کس باز نیاید دگر اندر نظرت ....
سعدی