دل میرود ز دستم، صاحب دلان خدا را
کشتی شکستگانیم، ای باد شرطه برخیز!
ده روزه مهر گردون، افسانه است و افسون
در حلقه ی گل و مل، خوش خواند دوش بلبل
ای صاحب کرامت، شکرانه ی سلامت
آسایش دو گیتی، تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروّت، با دشمنان مدارا
در کوی نیک نامی، ما را گذر ندادند
آن تلخ وش که صوفی، امّ الخبائثش خواند
هنگام تنگدستی، در عیش کوش و مستی!
سرکش مشو که چون شمع، از غیرتت بسوزد
دلبر که در کف او، موم است سنگ خارا!
آیینه ی سکندر، جام می است بنگر
خوبان پارسی گو، بخشندگان عمرند
حافظ به خود نپوشید، این خرقه ی می آلود
حافظ
چهارشنبه 14 بهمن 1394 ساعت 16:21