دل میرود ز دستم، صاحب دلان خدا را
کشتی شکستگانیم، ای باد شرطه برخیز!
ده روزه مهر گردون، افسانه است و افسون
در حلقه ی گل و مل، خوش خواند دوش بلبل
ای صاحب کرامت، شکرانه ی سلامت
آسایش دو گیتی، تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروّت، با دشمنان مدارا
در کوی نیک نامی، ما را گذر ندادند
آن تلخ وش که صوفی، امّ الخبائثش خواند
هنگام تنگدستی، در عیش کوش و مستی!
سرکش مشو که چون شمع، از غیرتت بسوزد
دلبر که در کف او، موم است سنگ خارا!
آیینه ی سکندر، جام می است بنگر
خوبان پارسی گو، بخشندگان عمرند
حافظ به خود نپوشید، این خرقه ی می آلود
حافظ
چهارشنبه 14 بهمن 1394 ساعت 16:21
عالی. آدم سرزنده میشه

عالیبود
ترکان پارسی گوبخشندگان عمرند

عالی بود
یعنی حافظ مثل تو دیگه نمیاد مخصوصا ببت آخرش برا اونی که بفهمه دنیا دنیا توش حرف با هر بیت یه کتاب میشه نوشت
ممنونم ، واقعا که حتی مرور کردنش هم تازگی داره ...
شعر عالیه ولی تک بیت بخاطر اخراجی ها ههمه گیر شده و همه بلدن
ممنون از شما. درست می فرمایید دوست عزیز! من به این موضوع دقت نکردم. ولی اشعار حافظ هر چقدر هم که تکرار بشه باز هم دلنشین هست و رنگ کهنگی نمی گیره.