ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
خداوندا تسلی کن، دل امّیدواران را
به الفت آشتی ده، آن قرار بیقراران را
غم دیرینه دارد الفتی با چشم گریانم
شراب کهنه مشتاق است، ابر نوبهاران را
نمکپروردهی عشقیم و داریم از لبت شوری
به مرهم آشنایی نیست، داغ دلفگاران را
سلوکم در طریق عشق با یاران به آن ماند
که مور لنگ همراهی کند، چابکسواران را
گریبان چاک باشد، دلق ما تردامنان تا کی؟
به می آلوده گردان، خرقهی پرهیزگاران را
دل عاجز، حریف ترک چشمت کی تواند شد؟
به خون غلتانده مژگانت، صف خنجرگذاران را
حزین آسودگی صورت نبندد با سخنسنجی
کمند از پیچ و تاب خود بود، معنیشکاران را
حزین لاهیجی