دلا در عشق تو صد دفترستم
غزل بابا طاهر همدانی: دلا در عشق تو صد دفترستم که صد دفتر ز کونین ازبرستم منم آن بلبل گل ناشکفته که آذر در ته خاکسترستم...
شانه بر زلف پریشان زده ای به به به
تصنیف زیبای عارف قزوینی: شانه بر زلف پریشان زده ای به به به دست بر منظرهی جان زده ای به به به آفتاب از چه طرف سر زده...
توبه از می به چه تدبیر توانم کردن؟
غزلی ناب از صائب تبریزی: توبه از می به چه تدبیر توانم کردن؟ من عاجز چه به تقدیر توانم کردن؟ رخنه در ملک وجودم ز قفس...
هین سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود
غزل بی نظیر مولانا: هین! سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود وارهد از حد جهان، بیحد و اندازه شود خاک سیه بر سر او کز دم...
بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک شاخههای شسته، باران خورده، پاک آســمـان آبـی و ابـر ســپید برگهای سبز بید عطـر نرگـس، رقـص بـاد نغمه ی شوق پرستوهای شاد خلـوت گـرم کبوترهای مسـت نرم نرمک میرسد اینـک بهار خوش به حال روزگار ... خوش به حال چشمهها و دشتها خـوش به حال دانـهها و سـبزهها خـوش به حال غنچـههای نیمـهباز خوش به حال دختر میخک که میخندد به ناز خوش به حال جام لبریز از شراب خوش به حال آفتاب ...