زندگی؛ شعری‌ست ناب، چون سروده های عاشقانه‌ی سعدی و غزلیات دلنشین مولانا

زندگی؛ شعری‌ست ناب، چون سروده های عاشقانه‌ی سعدی و غزلیات دلنشین مولانا

صفحه شعر و ادبیات، برگزیده ناب ترین شعرهای شعرای ایرانی
زندگی؛ شعری‌ست ناب، چون سروده های عاشقانه‌ی سعدی و غزلیات دلنشین مولانا

زندگی؛ شعری‌ست ناب، چون سروده های عاشقانه‌ی سعدی و غزلیات دلنشین مولانا

صفحه شعر و ادبیات، برگزیده ناب ترین شعرهای شعرای ایرانی

ای خوشا مستانه سر در پای دلبر داشتن - پروین اعتصامی



ای خوشا مستانه سر در پای دلبر داشتن

دل تهی از خوب و زشت چرخ اخضر داشتن


نزد شاهین محبت بی پر و بال آمدن

پیش بازِ عشق آئین کبوتر داشتن


سوختن بگداختن چون شمع و بزم افروختن

تن بیاد روی جانان اندر آذر داشتن  ادامه مطلب ...

دلبرا، در دل سخت تو وفا نیست چرا؟ - اوحدی مراغه‌ای



دلبرا، در دل سخت تو وفا نیست چرا؟

کافران را دل نرمست و ترا نیست چرا؟


بر درت سگ وطنی دارد و ما را نه، که چه؟

به سگانت نظری هست و بمانیست چرا؟


هر که قتلی بکند کشته بهایی بدهد

تو مرا کشتی و امید بها نیست چرا؟


خون من ریزی و چشم تو روا می‌دارد

بوسه‌ای خواهم و گویی که: روانیست، چرا؟


شهریان را به غریبان نظری باشد و من

دیدم این قاعده در شهر شما نیست، چرا؟ 

ادامه مطلب ...

فکر کن وقت تماشای تو باران بزند


فکر کن وقت تماشای تو باران بزند شعر ناب شعر عاشقانه شعر زیبا

فکر کن وقت تماشای تو باران بزند
چِک چِک چتر تو در گوش خیابان بزند

نفسم حبس شود عشق تو جرمم باشد
ابر بین من و تو میله ی زندان بزند

هیجان دارم و در سینه دلم می کوبد
در ویران شده بگذار فراوان بزند

برگ سبزی ست بیا تحفه ی درویش کن این 
ادامه مطلب ...

شعرهای زیبا برای روز پدر و تولد امام علی(ع)



 شعرهای زیبا برای روز پدر 


نام زیبای پدر با سیم و زر باید نوشت

خوب و عالی با عیاری معتبر باید نوشت


برکت نان و نمک از همت والای اوست

این چنین گویم که نامش تاج سر باید نوشت

_______________

________


شب بود و ماه واختر و شمع ومن وخیال

خواب از سرم به نغمه‌ی مرغی پریده بود


در گوشه‌ی اتاق فرو رفته در سکوت

رویای عمر رفته مرا پیش دیده بود


در عالم خیال به چشم آمدم پدر

کز رنج چون کمان قد سروش خمیده بود


موی سیاه او شده بود اندکی سپید

گویی سپیده از افق شب دمیده بود


یاد آمدم که در دل شبها هزار بار

دست نوازشم به سر و رو کشیده بود


از خود برون شدم به تماشای روی او

کی لذت وصال بدین حد رسیده بود


چون محو شد خیال پدر از نظر مرا

اشکی به روی گونه زردم چکیده بود


_______________

___________


پدر بشنو این حرف فرزند خویش

عزیز و گرامی و دلبند خویش

تویی مایهٔ بود و پیدایشم 

ادامه مطلب ...

هرمرد شتر دار اویس غَرَنی نیست - (منتسب به ) شمس تبریزی


هرمرد شتر دار اویس غَرَنی نیست
هر شیشه ی گلرنگ، عقیق یمنی نیست

هر سنگ و گلی گوهر نایاب نگردد
هر احمد و محمود رسول مدنی نیست

بر مرده‌دلان پند مده، خویش میازار!
زیرا که ابوجهل مسلمان شدنی نیست

با مرد خدا پنجه میفکن تو چو نمرود! 
ادامه مطلب ...

به دست آور دل من را ، چه کارت با دلِ مردم

به یک پلک تـــو مـی‌بخشم تمـــام روز و شب‌ها را
که تسکین می‌دهد چشمت غم جانسوز تب‌ها را

بخوان! با لهجه‌ات حسّی عجیب و مشترک دارم
فضا را یک‌ نفس پُر کن بـــه هــــم نگذار لب‌ها را

به دست آور دل من را چه کارت با دلِ مردم!؟ 
ادامه مطلب ...

امروز امیر در میخانه تویی تو


امروز امیر در میخانه تویی تو!
فریادرس ناله ی مستانه تویی تو!
 
مرغِ دلِ ما را که به کَس رام نگردد
آرام تویی! دام تویی! دانه تویی تو...!
 
آن ورد که زاهد به همه شام و سحرگه
بشمارد با سبحه ی صد دانه تویی تو!

آن باده که شاهد به خرابات مغان نیز
پیموده به جام و خمِ میخانه، تویی تو!
 
در کعبه و بتخانه بگشتیم بسی ما
دیدیم که در کعبه و بتخانه، تویی تو!
 
بسیار بگوییم و چو بسیار بگفتیم
 کس نیست به غیر از تو در این خانه، تویی تو!
 
یک همّت مردانه درین کاخ ندیدیم
 آن را که بود همّت مردانه، تویی تو!


میرزا حبیب خراسانی

پس خدا دلتنگی اش گُل کرد آدم آفرید


پس خدا دلتنگی اش گُل کرد، آدم آفرید
مثل من بسیار، اما مثل تو کم آفرید

دست کم از من هزاران شاعر چشمان تو
دست بالا از تو یک تن در دو عالم آفرید

ریخت در پیمانه اَم روز ازل از هرچه داشت
دید مقداری سرش خالی ست، پس غم آفرید

زشت و زیبا، تلخ و شیرین، تار و روشن، خوب و بد 
ادامه مطلب ...