زندگی؛ شعری‌ست ناب، چون سروده های عاشقانه‌ی سعدی و غزلیات دلنشین مولانا

زندگی؛ شعری‌ست ناب، چون سروده های عاشقانه‌ی سعدی و غزلیات دلنشین مولانا

صفحه شعر و ادبیات، برگزیده ناب ترین شعرهای شعرای ایرانی
زندگی؛ شعری‌ست ناب، چون سروده های عاشقانه‌ی سعدی و غزلیات دلنشین مولانا

زندگی؛ شعری‌ست ناب، چون سروده های عاشقانه‌ی سعدی و غزلیات دلنشین مولانا

صفحه شعر و ادبیات، برگزیده ناب ترین شعرهای شعرای ایرانی

دوش به خواب دیده‌ام روی ندیده‌ی تو را - فروغی بسطامی

شعر زیبایی از فروغی بسطامی:




دوش به خواب دیده‌ام روی ندیده‌ی تو را

وز مژه آب داده‌ام باغ نچیده‌ی تو را


قطره‌ی خون تازه‌ای از تو رسیده بر دلم

به که به دیده جا دهم تازه رسیده‌ی تو را


با دل چون کبوترم انس گرفته چشم تو

رام به خود نموده‌ام باز رمیده‌ی تو را  ادامه مطلب ...

خداوندا تسلی کن، دل امّیدواران را - حزین لاهیجی



خداوندا تسلی کن، دل امّیدواران را

به الفت آشتی ده، آن قرار بی‌قراران را


غم دیرینه دارد الفتی با چشم گریانم

شراب کهنه مشتاق است، ابر نوبهاران را


نمک‌پرورده‌ی عشقیم و داریم از لبت شوری

به مرهم آشنایی نیست، داغ دل‌فگاران را  ادامه مطلب ...

منسوخ شد مروت و معدوم شد وفا


منسوخ شد مروت و معدوم شد وفا

وز هر دو نام ماند چو سیمرغ و کیمیا


شد راستی خیانت و شد زیرکی سفه

شد دوستی عداوت و شد مردمی جفا


گشته‌ست باشگونه همه رسمهای خلق

زین عالم نبهره و گردون بی‌وفا


هر عاقلی به زاویه‌ای مانده ممتحن  ادامه مطلب ...

ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما - مولانا



ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما

افتاده در غرقابه‌ای تا خود که داند آشنا


گر سیل عالم پر شود هر موج چون اشتر شود

مرغان آبی را چه غم تا غم خورد مرغ هوا


ما رخ ز شُکر افروخته با موج و بحر آموخته

زآن سان که ماهی را بود،  دریا و طوفان جان فزا  ادامه مطلب ...

گفتم: دل من، گفت که: خون کرده‌ی ماست - عراقی



گفتم: دل من، گفت که: خون کرده‌ی ماست

گفتم: جگرم، گفت که: آزرده‌ی ماست


گفتم که: بریز خون من، گفت برو

کآزاد کسی بود که پرورده‌ی ماست


عراقی

ای چشمۀ زلال الهی ظهور کن


تاج امامت است به روی سر شما


خیل ملائک‌اند به دور و بر شما




ای چشمۀ زلال الهی ظهور کن


ماتشنه ایم، تشنه لب کوثر شما



فرموده‌ای که الگوی من مادر من است


با این حساب فاطمه شد رهبر شما  ادامه مطلب ...

من نه آن رندم که تَرکِ شاهد و ساغر کنم - حافظ





من نه آن رندم که تَرکِ شاهد و ساغر کنم
محتسب داند که من این کارها کمتر کنم

من که عیبِ توبه‌کاران کرده باشم بارها
توبه از مِی وقتِ گُل دیوانه باشم گر کنم

عشق دردانه‌ست و من غَوّاص و دریا میکده
سر فروبُردم در آن جا تا کجا سر بَرکُنم 
ادامه مطلب ...

هین کژ و راست می‌روی باز چه خورده‌ای بگو - مولانا



هین کژ و راست می‌روی، باز چه خورده‌ای؟ بگو!

مست و خراب می‌روی، خانه به خانه کو به کو


با که حریف بوده‌ای، بوسه ز کی ربوده‌ای؟

زلفِ که را گشوده‌ای، حلقه به حلقه مو به مو


نی تو حریف کی کنی، ای همه چشم و روشنی

خفیه رَوی چو ماهیان، حوض به حوض جو به جو  ادامه مطلب ...