گر تو شیرینِ شکر-لب، به شکر-خنده در آئی
به شکر_
خندهٔ شیرین، دل خلقی بربائی
آن نه مرجان خموش است، که جانیست مصوّر
وآن نه سرچشمه ی
نوش است، که سریست خدائی
وصف بالای بلندت، به سخن راست نیاید
با تو چون راست توان گفت به بالا که بلائی؟!
سرو را کار ببندد،
چو میان تنگ ببندی
ادامه مطلب ...
پنجشنبه 15 بهمن 1394 ساعت 15:24