زندگی؛ شعری‌ست ناب، چون سروده های عاشقانه‌ی سعدی و غزلیات دلنشین مولانا

زندگی؛ شعری‌ست ناب، چون سروده های عاشقانه‌ی سعدی و غزلیات دلنشین مولانا

صفحه شعر و ادبیات، برگزیده ناب ترین شعرهای شعرای ایرانی
زندگی؛ شعری‌ست ناب، چون سروده های عاشقانه‌ی سعدی و غزلیات دلنشین مولانا

زندگی؛ شعری‌ست ناب، چون سروده های عاشقانه‌ی سعدی و غزلیات دلنشین مولانا

صفحه شعر و ادبیات، برگزیده ناب ترین شعرهای شعرای ایرانی

نفسم گرفت از این شهر، در این حصار بشکن - شفیعی کدکنی



نفسم گرفت از این شهر، در این حصار بشکن
در این حصارِ جادوییِ روزگار بشکن

چو شقایق از دل سنگ برآر رایت خون!
به جنون صلابت صخره ی کوهسار بشکن!

تو که ترجمان صبحی به ترنّم و ترانه
لب زخم دیده بگشا، صف انتظار بشکن

سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی؟   
تو خود آفتاب خود باش و طلسم کار بشکن!

بسرای تا که هستی که سرودن است بودن ...
به ترنمی دژ وحشت این دیار بشکن!

شب غارت تتاران همه سو فکنده سایه
تو به آذرخشی این سایه ی دیوسار بشکن

ز برون کسی نیاید چو به یاری تو اینجا
تو ز خویشتن برون آ، سپه تتار بشکن!


 محمدرضا شفیعی کدکنی

نظرات 1 + ارسال نظر
کصخل جمعه 6 آبان 1401 ساعت 11:51

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد